عرش، فلک نهم بالای همۀ افلاک که آن را محیط بر عالم ماده می دانستند، در روایات دینی جایی فراتر از همۀ آسمان ها، فلک الافلاک، چرخ اثیر، چرخ اطلس، سپهران سپهر، طارم اعلیٰ، فلک المحیط، چرخ اکبر، گرزمان
عَرش، فلک نهم بالای همۀ افلاک که آن را محیط بر عالم ماده می دانستند، در روایات دینی جایی فراتر از همۀ آسمان ها، فَلَکُ الاَفلاک، چَرخِ اَثیر، چَرخِ اَطلس، سِپِهران سِپِهر، طارَمِ اَعلیٰ، فَلَکِ المُحیط، چَرخِ اَکبَر، گَرَزمان
گیاهی درختی از نوع بید با شاخه های بلند خمیده که برگ های آن به صورت کشیده و نوک تیز است و در پاییز به رنگ ارغوانی در می آید، تبرخون، طبرخون، بید طبری
گیاهی درختی از نوع بید با شاخه های بلند خمیده که برگ های آن به صورت کشیده و نوک تیز است و در پاییز به رنگ ارغوانی در می آید، تَبَرخون، طَبَرخون، بیدِ طَبَری
در کتب فارسی خاصه جاماسپ نامه نام موسی کلیم الله است و گوید سرخ شبان باهودار و باهو به موحده بمعنی چوب دستی و عصا است و همانا رنگ چهرۀ آن حضرت حمرت داشته: باهو چو شبان وادی ایمن نشگفت که اژدها کنی باهو. ؟ (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج)
در کتب فارسی خاصه جاماسپ نامه نام موسی کلیم الله است و گوید سرخ شبان باهودار و باهو به موحده بمعنی چوب دستی و عصا است و همانا رنگ چهرۀ آن حضرت حمرت داشته: باهو چو شبان وادی ایمن نشگفت که اژدها کنی باهو. ؟ (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج)
نوعی از درخت بید است. (برهان) (آنندراج). نوعی از هفده بید است. (غیاث) (شرفنامه). بعضی گویند بید موله است که بید مجنون باشد. (برهان). خلاف. (محمود بن عمر). در فلات بسیار است و برای سبدبافی بسیار شایسته است. (جنگل شناسی ساعی ص 195) : سرخی خفچه نگر از سرخ بید معصفرگون پوستش او خود سپید. رودکی. به ساسانیان تا مدارید امید مجویید یاقوت از سرخ بید. فردوسی. نمودند دیگر گیاهی سپید سیاهش گل و بیخ چون سرخ بید. اسدی. از پی آنکه مزاجش نکند فاسد خون سرخ بید از همه اعضا بگشاید اکحل. انوری. گر عود نه صندل سپید است با سرخ گل تو سرخ بید است. نظامی
نوعی از درخت بید است. (برهان) (آنندراج). نوعی از هفده بید است. (غیاث) (شرفنامه). بعضی گویند بید موله است که بید مجنون باشد. (برهان). خلاف. (محمود بن عمر). در فلات بسیار است و برای سبدبافی بسیار شایسته است. (جنگل شناسی ساعی ص 195) : سرخی خفچه نگر از سرخ بید معصفرگون پوستش او خود سپید. رودکی. به ساسانیان تا مدارید امید مجویید یاقوت از سرخ بید. فردوسی. نمودند دیگر گیاهی سپید سیاهش گل و بیخ چون سرخ بید. اسدی. از پی آنکه مزاجش نکند فاسد خون سرخ بید از همه اعضا بگشاید اکحل. انوری. گر عود نه صندل سپید است با سرخ گل تو سرخ بید است. نظامی